-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 شهریور 1392 21:09
-
گزارش تصویری/ کودکان فراموش شده شهر
سهشنبه 6 اردیبهشت 1390 21:11
آنها آنجا می آیند تا ساعاتی که فارغ از کار در خیابان و کارگاه ها هستند سواد هم بیاموزند تا بدانند بالاخره علم بهتر است یا ثروت!
-
وضع کودکان کار
چهارشنبه 23 دی 1388 16:02
کودکان کار در فقر زندگی میکنند هنوز روشن نیست که کدام یک از سازمانهای رفاه و تامین اجتماعی یا بهزیستی یا شهرداریها و یا فعالان حقوق کودکان متصدی رسیدگی به این کودکان و شناسایی آنها هستند. رچند یافتن آمار دقیق تعداد «کودکان کار» در کشور سخت به نظر میرسد، چرا که اغلب آنها در خانه و کارگاههای مخفی زیرزمینی مشغول...
-
.....کثیف ترین جنایت توسط مادرهوس باز
جمعه 9 مرداد 1388 13:08
پرونده یک زن که براى ارتباط با پسر جوانى دختر ۱۳ساله خود را در اختیار او قرار داده و از صحنه تجاوز به دخترش فیلمبردارى کرده بود، به اتهام زناى محصنه و معاونت در تجاوز به عنف به دادگاه کیفرى استان تهران رفت. این زن ۳۲ساله براى اینکه رابطه اش با پسر ۲۵ساله قطع نشود دختر نوجوانش را مجبور به ازدواج با دوست خود کرده بود....
-
به یاد مادر من ....
جمعه 7 فروردین 1388 22:24
سرخاک مادر من هیچکسی گریه نکردش باباهم پیش مامانه با همون دستهای سردش مادرم باید بدونی دل من بهونه کرده نیستی تو ، توو خونه من این منو دیوونه کرده جای تو شبها می آرم واستون قصه می خونم می دونم که خواب خوابین ولی باز پیشت می مونم چرا هر دوتایی رفتین من می گم حتما ً یه خوابه چرا من تنهای تنهام یه سؤال بی جوابه..... گلای...
-
عید را فرموش نکنیم...
چهارشنبه 14 اسفند 1387 19:43
در سراسر دنیا، خصوصاً پس از جنگ جهانی دوم و متعاقب آن، با فراگیر شدن توسعه اقتصادی، اجتماعی سیاسی و فرهنگی در سطح اروپا و آمریکای لاتین، پدیده کودکان خیابانی رو به افزایش نهاد و هر کدام از کشورها به تناسب امکانات و وضعیت فرهنگی خویش برنامهریزیهایی را برای مقابله با این پدیده بهعمل آوردهاند. در پیمان جهانی حقوق...
-
آرزو(۲)
سهشنبه 12 آذر 1387 20:44
-
چارلی و حرفهای به یاد موندنی
پنجشنبه 4 مهر 1387 19:35
مطمئنم این حرفای بسیار تامل انگیز چارلی رئ خوندین یا شنیدین اما برا همدردی با بچه های گل این وصیت نامه رو از سایت پایگاه علمی ادبی شریعتی کپی کردم هیچی نمی گم فقط با تامل بخوونیم این نامه چارلی خیلی .... ژرالدین دخترم اینجا شب است، یک شب نوئل. در قلعه کوچک من همه سپاهیان بی سلاح خفته اند . نه برادر و نه خواهر تو و حتی...
-
یکی ار بستگان خدا
جمعه 29 شهریور 1387 09:23
شب کریسمس بود و هوا سرد و برفی پسرک در حالی که پاهای برهنه اش را روی برف جابجا می کرد تا شاید سرمای برفهای کف پیاده رو کم تر آزارش بده ، صورتش رو چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می کرد. در نگاهش چیزی موج می زد ، افکاری که با نگاهش ، نداشته هاش رو از خدا طلب می کرد ، انگاری با چشماش آرزو می کرد خانمی که...
-
یه ؟؟؟؟؟
پنجشنبه 25 بهمن 1386 19:31
آیا روزی می شه که مدیریت به تمام معنا !!!!! که نه فقط یه ذره تعریف بشه؟ فقط تعریف بشه؟؟؟ میشه یعنی؟ آقای تننت شما چی می گین؟ شما که پدر علم مدیریت هستین!!! نه نه اصلا منظورم توهین به جنابعالی نیست فقط منظورم تعریف عملی علم مدیریت بود ....فقط همین باور کنین
-
آرامش ته کشیده
پنجشنبه 25 بهمن 1386 19:23
قبلنها از خودم می پرسیدم خدا چه رنگیه ؟ اما حالا بزرگترین مساله توو زندگیم آرامشی که از دستش دادم حتی یادم نیستش چه رنگی بود؟؟؟؟؟ تقصیر کیه؟ خودم؟ جامعه؟ .. مولانا میگه باغ ملکوت جدایی .. نی نای ..زخمه حافظ ربطش می ده به خال لب یار سعدی زردی رنگ رخسار رو به خاصیت اکسیر عشق ربط می ده فریده دوستم ! با شوخی می گه یه پسر...
-
رو سیاهی
جمعه 9 آذر 1386 19:02
یه موقع آرزویی بزرگ داشتم از خدا خواستم و خدا هم من رو به آرزوی بزرگم رسوند به خدا قول داده بودم اگه به آرزوی بزرگم رسیدم بی عدالتی نکنم اماحالا که به آرزوم رسیدم دائم ظلم و بی عدالتی می کنم- -- واقعا با چه روویی می تونم توو رو خدا نگاه کنم؟؟؟؟
-
گناه بی گناهی
چهارشنبه 9 آبان 1386 20:26
64 درصد کودکان خیابانی ،بیماری قلبی دارند خبرگزاری ایسنا آفتاب :در تحقیقی که روی 4133 نفر از کودکان خیابانی ایران انجام گرفته است، مشخص شده که 73 درصد این کودکان به بیماریهای چشمی ، 61 درصد به بیماریهای تنفسی،64 درصد به بیماریهای قلبی،69 درصد به اختلالات شنوایی، 82 درصد نیز به بیماریهای پوستی مبتلا هستند. نتایج این...
-
لبخند برلب کودکان
جمعه 6 مهر 1386 13:24
بیانیه "فستیوال لبخند برلب کودکان " شهر بانه بگذار تا بخندم ! کودکانه بخندم وکودکانه برقصم ! با لبخندم بغض سکوت می ترکد زندگی شکوفه میزند شوق به میان میاید بگذار تا بخندم بربام لبهای بسته صورتک های خسته درهای بسته بگذار تا بخندم از لبخندم شورو شادی می تراود عشق به زندگی جان میگیرد زندگی زیبا می شود بگذار تا بخندم...
-
خلوت
جمعه 30 شهریور 1386 22:23
نمی دونم چی بگم ؟ از کجا شروع کنم؟ از فلسفه که اینقدر مردم ازش حرف می زنند اما به جز حبیب پارسا که معلوم نیست زمانی وجود داشته یا نه ؟ُ وبه این علم اتکای کامل داشتهُ-من کسی دیگه ای رو سراغ ندارم! برا خودم و سایرین مدعی کاملا متاسفم حالا می فهمم بین حرف و عمل چند سال نوری فاصله هست؟!!!! از اینکه به آرزوی خیلی خیلی...
-
ای کاااااااش........
دوشنبه 8 مرداد 1386 20:27
ای کاش هیچوقت نمی دیدمت ای کاش همه از ته دل برا هم دعا می کردیم ای کاش اوونی که چشم به راهشم بیاد ای کاش هیچ ای کاشی گفته نمی شدیا لااقل از ته دل گفته نشه ای کاش لا اقل اوونی که خیلی دوسش دارم رو ببینمش
-
آرزو
شنبه 9 تیر 1386 20:47
ای کاش اینقدر خودم رو فدای آرزوهام نمی کردم... پس سهم پروانه از سوختن چی میشه؟؟؟ هااان؟ هان؟ من رو داری با پروانه مقایسه می کنی ؟ من حتی نمی دونم که آیا آرزوهام من رو به روشنایی می برن یا نه تصمیم با خودته!!! من می گم نره تو می گی بدوش من می گم حتی نمی دونم آرزوهام ارزش این همه وقت و انرژی رو داشتن یا نه ؟
-
بنگر ! زمانی خوش از راه می رسد...
سهشنبه 15 اسفند 1385 08:22
به آن می کوشیم که توانائیم ، سرچشمه توان ما گنجینه درون ماست . حتی اگر گاه فراموش کنی ، به یادت می آورم که تو چقدر یگانه ای ، باورت دارم ! بسیار . و می دانم که توانایی آن گونه که می خواهی و نیازمندی ، عمل کنی. و اگر روزی ، روزگاری نیازمندم بودی ، در کنارت خواهم بود. کری مارتین W e do what we can, And we do it with...
-
فریب ... سپیدی...سیاهی ... قرمز!!!
جمعه 3 آذر 1385 01:42
فریب
-
هاچ زنبور عسل
جمعه 31 شهریور 1385 15:01
همیشه توو ب چ گ ی با خودم فکر می کردم که چرا موضوع اکثر کارتونهایی که می سازن شخصیتهای اصلیش یا به دنبال مامان شون می گردن یا بابا شون ... یه چرای بزرگی بوودش توو ذهنم؟؟؟؟ هاچ زنبور عسل ، دختری به نام نل ، بل و سباستییَن ، هاکل برفین و ... و یا اینکه مثل جودی آبوت ، نیکو خانوم ، لیلی بیت و ... بی مامان و بابا زندگی می...
-
میچکا غیر قانونی می خواند!
پنجشنبه 2 شهریور 1385 01:14
زن ی شبیه ذوزنقه ام تکثیر و هی تکثیر می شوم گوشه ایم در پنهان کاری های تو پناه می گیرد گوشه ای دیگر از لاس شبانه باز می گردد گوشه ای هم گوشه گیری می کند هی می خواهد بگوید بیهوده ا م بیهوده ا ی گوشه ای دیگر قاه قاه می خندد و می گوید : بی خیال ه م ه گوشه ای دیگر آنطرفتر راست ایستاده است و می گوید : دیر است ، زود باش !!!...
-
قفس
چهارشنبه 11 مرداد 1385 20:58
نظرتون رو در مورد این کلمه برا م بنویسین به خدا خیلی ممنونتون می شم قفس http://www.foto.ir/Photos/Gallery/8066.jpg زیر نوشت: من شکایت نمی کنم نظر هم نمی دم چون ب ع ض ی ها .. خودتون ... پس از مزار فروغی مزار احمد شاملو تخریب شد شب گذشته ( یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۵/۵/۲۲)مزار احمد شاملو در امامزاده طاهر کرج توسط افراد ناشناس...
-
میترسم
سهشنبه 23 خرداد 1385 01:13
میترسم از لحظه ای که بشم عروسک مردی که شبها تا خروس خون صبح با هام بازی کنه و صبح که میشه، بشم یه عروسک جانباز و پاره پوره ... میترسم از روزهایی که بشم یه کلفت و از خروس خون تا سیاهی شب جمع و جور و پخت و پز کنم میترسم از روزهایی که زیر مشت و لگد ، یه تیوپ پر از رنگ کبود بشم میترسم از روزهایی که عاشق باشم اما هر لحظه...
-
من هستم و خواهم ماند
چهارشنبه 2 فروردین 1385 01:39
بسم الله الرحمن الرحیم امسال تصمیم گرفتم تمام ناهمواری های راه رو تحمل کنم با رودخانه حرکت کنم زلال باشم و از او بیاموزم تحمل سختی راه به محض ملحق شدن به دریا طغیان میکنم ................................... طغیان می کنم وووووووووووووووووووووووووووو طغیان می کنم امام حسین (ع) : از دریا بیاموزید قدرتمندی را که با اوج...
-
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد........
چهارشنبه 17 اسفند 1384 01:26
دردهای حقیقی به ظاهر آرامند و در بستر عمیقی که برای خود درست کرده اند به ظاهر به خواب رفته اند اما همچنان روح را می خورند! گفت که با بال و پری ، من پر و بالت ندهم در هوس بال و پرش ، بی پر و پر کنده شدم همیشه ناچار به توجیه رفتارت هستی زیرا خودت را خیلی مهم و عاری از خطا می دانی – دون خوان ماتیوس گاهی نقش الکترون را...
-
و این بار هم بودن یا نبودن ...
یکشنبه 30 بهمن 1384 20:15
بارها و بارها به دلیل زجری که از طرف اجتماع و فامیل به خاطر جنسیتم می کشم به خدای بزرگ از این جماعت کور دل شکایت کردم مامانم و زن عموم می گن وقتی من به دنیا اوومدم همه ناراحت شدن که دختر به دنیا اوومدم ، مثل این بوده که خودم جنسیتم رو تایین کردم و حالا باید حساب پس بدم بارها و بارها آرزو می کردم ای کاش در دوران جاهلیت...
-
احساس سفید فلبم
چهارشنبه 19 بهمن 1384 01:29
اوشودوم اوشودوم داغدان آلما داشئدئم آلما جغئمی آلدیلار منه ظولوم قیلدیلار من ظولومنن بیزارام درین قویو قازمارام درین قویو بیــــــــــــــــش چه چه ر ایچینده میمون جزر میمون بالاسی منی جورجه آغلادی اورئیمی داغلادی امشب شبی که بدن بی دست وچشم ابالفضل در آغوش زینب می درخشه مردمان تیره دل سنگم زدند طعنه ها بر این دل تنگم...
-
لجبازی بی خودی امریکا و دارودسته عجیب و غریبش
چهارشنبه 30 شهریور 1384 02:09
همیشه سعی کنیم یه سوزن به خودموون بزنیم و........... یه چووو والدوز به دیگران!!!!!! مگه نه؟؟؟!!! بیایید با هم در این اعتراض بزرگ شرکت کنیم. ما اعتراض داریم
-
نه !!!! نه !!!!....
شنبه 15 مرداد 1384 12:09
زخمهایش می گفتند : نه ! بندهایش می گفتند : نه ! و کبوتری بر سینه اش می گفت : نه ! کبوتری که تمام پرهایش را بافه ای ارزانی زخمش کرده بود . نه ، نه ، برای کسانی که آیینه " محبت " را شکستند . زخمی بر قلبش زدند و اردکی ستدند . ای اردک ! لحظه ای خاموش بمان . تا یک بارش بشنوید که می گوید : نه ! ای سنگ ! رخصت می دهی شعری...
-
یه پایان موقتی
شنبه 17 اردیبهشت 1384 09:40
خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم از دوستای خوبم که به من سر زدن چه اینجا و چه از طریق یا هو ممنونم از همه تون ممنونم بالاخره امروز پروژه پایان تحصیل ام رو تمام کردم خیلی ها کمکم کردند خدای خوب و مهربونم ممنونم از این همه مهربونی امام علی-امام حسن و امام حسین خوبم نمی دونم چی بگم ؟ جز اینکه شرمنده تون هستم بابای مهربون و...