خیابونی

دوستدار همه کودکان ایرانی

خیابونی

دوستدار همه کودکان ایرانی

میچکا غیر قانونی می خواند!

 

زنی شبیه ذوزنقه ام

تکثیر و هی تکثیر می شوم

گوشه ایم در پنهان کاری های  تو  پناه می گیرد

گوشه ای دیگر از لاس شبانه باز می گردد

گوشه ای هم گوشه گیری می کند

هی می خواهد بگوید بیهوده ام

بیهوده ای

گوشه ای دیگر قاه قاه می خندد

و می گوید : بی خیال همه

گوشه ای دیگر آنطرفتر

راست ایستاده است و می گوید :

دیر است ، زود باش !!!

و من ; هول ،،، هول ،،، می بلعم

همه چیز را می بلعم

 

گوشه هایم که سخت شبیه من هستند

همیشه هم گوشه های ذوزنقه نیســتند

گاهی به مربع می مانم

و در آن چهار تاق خفه می شوم

گوشه هایم که به جان هم می افتند

قـی می کنــم

 

و برای ناتوانی ام دلم می لرزد....

 

    و اما در مورد پست قبلی ام (قفس)....

شرمنده شدم کلی ... محبت دوستای گلم همیشه شامل حال من بوده و هست ممنونم

 

    اما نظر بعضی ها یه جوری بود مثلاً یکی قشنگ نوشته اما نه اسمی نوشته و نه مشخصه ای ،،، مخصوصاً که بعضی ها برای معرفی خودشون از اسمهای نویسنده ها مایه گذاشتند به هر حال سلیقه خاص خواننده های گُلمه!

 

    آقای جئین وبستر(...)!!!!!! من نمی دوونم که بایستی با شما چه جوری رفتار کنم؟من به دنبال این نیستم که شما یا هر کسی دیگر از من راضی باشه ! در واقع دو – سه ماهی می شه که فقط به دنبال رضایت خدای مهربونم هستم

 

     من عروسک کووکی هیچکی هم نیستم هر جور که دلشون خواست من رو کووک کنن ! یادت باشه بین احترام به خواسته های دیگران و تحت تسلط کسی در اوومدن خیلی فرق وجود داره  ! خواهش می کنم این واقعیت رو قبول کن.   من انسانم و مختار که کارهای خوب انجام بدم و قبول می کنم که اشتباهاتی داشتم: در شناخت آدمای دور و برم ، همکلاسیهای گُلم ، در طرز و رنگ فداکاریهام ، دخالتهای بی موردم(همش از روی دلسوزی بوودش ) ، و مهمتر در مورد انتخاب آدمها برای شنیدن و تحویل گرفتن درددلام ... ولی!!!! همیشه راهی هست برای جبران اشتباهات گذشته ; حدود ده سالی می شد که با غرورم خداحافظی کرده بوودم اما  دوباره اوون رو  از گذشته پَسِش گرفتم و خیلی هم دوسِش دارم خیلی زیاد ! چرا که برام ارزش به بار می آره و دیگران رو هم برام با ارزش تعریف می کنه

اما خواهشم اینه که رنگ غروره من رو خاکستری تعبیرش نکنین غرورم رنگش آبیه ، غروری که هر دختر جوونی باید داشته باشه که در جامعه  اون رو حفظش کنه و براش اعتبار به بار بیاره

   بازم ممنون از این همه لطفت( ون )

 

نظرات 8 + ارسال نظر
مهدی پنج‌شنبه 2 شهریور 1385 ساعت 15:23 http://mahdiboloori.persianblog.com

سلام .... همینکه راهی رو انتخاب کردی که درش ثابت قدم باشی ، علامت غرور مقدسیه ... امیدوارم در راهت موفق باشی و مثل همیشه زنده بنور عشق.

از این که تعبیرت از متن انتخابی اینقدر واضح و قشنگه ممنونم راستی آقا مهدی گل به خاطر همه لطفت ممنونم کلی...

نیما شنبه 4 شهریور 1385 ساعت 09:31 http://cholokabab.com

سلام... متن زیبایی بود.. و بسیار جای تامل داشت... حرفهایم فراموش شد

امید ساحل نشین پنج‌شنبه 9 شهریور 1385 ساعت 23:54 http://goodst.persianblog.com

سلام مهسا خانوم..خوشحالیم که دوباره به روز کردی..چه شعر جالبی نوشته بودی..رنگ آمیزی بعضی کلماتش با تصویری که در پایان شعر گذاشته بودی خیلی حرفهای ناگفته رو بیان میکرد که شاید خودت هم قصد گفتنش رو نداشتی..یه چیز دیگه هم قشنگ بود..اینکه من تاحالا هیچوقت فکر نمیکردم غرور رنگ دیگه ایی به جز خاکستری داشته باشه..واقعا راست گفتی..غروری که در راه حفظ و کسب اعتبار وجود داشته باشه به رنگ آبیه..خیلی تعبیر زیبایی بود..به هرحال..غرور من مشکیه..موفق باشی..به امید دیدارت..ساحل.بای

دست گلت درد نکنه که خیلی منو می فهمی اگه حرفام نا تمامه به خاطر اینه که نمی توونم بگم...

خاکسترینه یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 01:10 http://khakestarineh.parsiblog.com

مهسای عزیز ، سلام ؛ شعری که انتخاب کردی از نگاه شاعرانه زیباست اما شاعر نگاه خوبی به تواناییهای یک زن و حداقل ، کاراییهای خودش نداشته ؛ هر انسانی بر مبنای ضعف و قوت شخصیتش ، نگاه خاص خودش رو به جهان پیرامونش داره و به همین دلیله که بسیاری از پارامترها نسبین و نه مطلق ؛ اونهم این نگاه رو به خودش و زن بودنش داشته ... نمی‌دونم غرور خاکستری با آبی چه تفاوتی دارن اما این رو می‌دونم که اونچه در یک زندگی سعادتمندانه به کار می آد نه غرور بلکه بلندنظری ، مناعت طبع و اعتماد به نفسه ؛ مطمئنم منظور تو هم همین بوده ... راستی ؛ کسی که دردهای متعالی داره ، دردهای مردمش رو داره و به فکر خیابونیها و دردمنداست باید زود از اینها دردهای خودش رو ناک‌اوت کرده باشه گرچه هر آدمی ، به هر حال ، مشکلات شخصی خودش رو داره اما قلب آدمهای بزرگ جای عشقهای بزرگه ؛ می‌دونم تو هم یکی از اونایی ...

حاج حمید یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 22:09 http://hajhamid.com

با سلام و عرض ادب و احترام محضر شما دوست بزرگوار.
ضمن عرض تبریک فرا رسیدن میلاد با سعادت منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر (عج) خدمت رسیدم تا ضمن عرض تبریک این ایام خجسته ، از شما جهت شرکت در مسابقه فرهنگی انتظار سبز دعوت بعمل آورم . بسی موجب خوشحالیست که شاهدحضور شما در جمع دیگر شرکت کنندگان این مسابقه فرهنگی باشم.
همچنین بمنظور نشر و گسترش آشنایی هر چه بیشتر با فرهنگ مهدویت ، در صورت امکان ، لینک یا لوگو این مسابقه را در وبلاگ خود قرار دهید . پیشاپیش از حضور و همکاری شما صمیمانه تشکر و قدر دانی می کنم .
آدرس لوگو : http://i1.tinypic.com/27zvqyt.jpg
برایتان آرزوی موفقیت و سر بلندی دارم ...
در پناه گل نرگس باشید...
یا علی مدد .. التماس دعا .... حاج حمید

شهرام چهارشنبه 15 شهریور 1385 ساعت 20:59 http://werwer.blogsky.com

سلام ..
خوب خیلی چیزا رو نگفتی ...
البته چیزایی که گفتنش هم لزومی نداشت ..
زیبا بود ..

م چهارشنبه 29 شهریور 1385 ساعت 01:38

سلام.میزان تحصیلات شما چی است..و در دانشگاه چه رشتهای خواندید؟ در وبلاگ جواب دهید می ایم میخونم

بدسکتور دوشنبه 10 مهر 1385 ساعت 05:36 http://www.badsector.blogsky.com

سلام دختر خیابونی.
وبلاگ قشنگی داری.
فقط یه چیزش کمه و اونم اینکه لینک منم تو وبلاگت بذاری.
موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد